نقش بیحجابی و بدحجابی در سقوط اخلاق و انسانیت از آن جا که پایه و اساس صفات عالی و رفتار انسان، تنها ایمان دینی و توحیدی است، تأثیر بیبندوباریهای اجتماعی همانند خودنمایی و بدحجابی زنان جامعه که بسیاری از آنها در حقیقت بیحجابی است، در تضعیف و سقوط عفت و اخلاق نیکو امری بدیهی و روشن است، چرا که چشم و گوش و سایر اعضا پل ارتباطی روح ما با جهان بیرون از ماست و این یک واقعیت است که: «هرچه دیده بیند دل کند یاد». به همین دلیل وقتی در جامعه امور مربوط به عفاف و حیا رعایت نشود و فضای معنوی جای خود را به فصای خودنمایی و شعلهور ساختن غرایز شهوانی بدهد و بذر شهوت را در دلهای جوانان و نوجوانان برویاند، فکر افراد جامعه به ویژه جوانان بدون همسر، از امور حیاتی و ارزشی به سمت شهوات کشیده میشود و از خدای خود که همواره حاضر و ناظر براعمال نیک و بد است، غافل میمانند و زندگی موقت دنیا را بر زندگانی حقیقی که آخرت است مقدم میدارند و به وادی وحشتناک روابط غیرانسانی و غیراخلاقی و شهوات نامشروع کشیده میشوند. بدین طریق یگانه اساس و مبنای فضایل انسانی- ایمان به خدا و قیامت- به دست فراموشی سپرده میشود و در نتیجه خطرات بزرگی فرد و جامعه را تهدید خواهد کرد: صفات پسنیده جای خود را به صفات رذیله و ناپسند میدهد؛ اعمال و رفتار ناشایست همانند ظلم، جنایت، خیانت، خشونت، فساد، بزهکاری، ناامنی و آدمربایی، به ویژه ربودن دختران در جامعه افزایش مییابد؛ استعداد اخلاقی و فضیلتخواهی فرزندان شکوفا نگشته و چه بسا از بین می رود و رفتارهای ناسازگارانه و بزهکارانه در آنان ایجاد میشود. در چنین شرایطی آتش این فتنهها و خطرات، دامن خود زنان آسیبزاد را هم فراخواهد گرفت و خود و خانوادة آنان نیز در این آتش خواهند سوخت؛ چنان که بسیاری از آنها گرفتار شدند؛ چه بسیار دخترانی که مورد تجاوز به عنف قرار گرفتند و یا توسط گرسنگان شهوت اغفال شدند و سرمایه بکارت و عفت را باختند و چه بسیار زنان خودنمایی که استعدادهای عالی و اخلاقی خویش را مختل یا تباه ساختند و دراثر تحول اخلاقی آنها یا همسرانشان یا فرزندانشان، زندگی شیرین آنان تبدیل به جهنم سوزان گشت. بقیه نیز باید منتظر باشند که روزی قانون عکسالعمل دامن آنها را گرفته و در آتش عقوبت رفتار خویش گرفتار شوند، مگر این که تا دیر نشده بیدار شوند و توبه نموده و گذشتههای خود را جبران کنند که خداوند آمرزنده و نسبت به اهل ایمان مهربان است: والله غفور رحیم. شایان ذکر است که خودآرایی زن و نمایان بودن بعضی از اندام و پوشیدن لباسهای بدننما در محیط خانه باید صرفاً برای همسر و به دور از منظر فرزندان ممیز و نوجوان خود باشد وگرنه سبب بلوغ زودرس و عواقب آن و چه بسا سرآغاز انحراف آنان خواهد شد، البته آراستگی طبیعی و آرایش خفیف و غیرمحرک و جلب توجه کننده، مشکلی ایجاد نمیکند و این سخن در مورد محارم نیز جاری است. نقش لاقیدی و بدحجابی در غفلت از زیباییهای روحی و معنوی هتک حریم حجاب اسلامی و بیتوجهی به این ارزش والای انسانی موجب میشود مردان و جوانان با آن ضعف غریزی و خلأ عاطفی، تحت تأثیر جاذبههای عاطفی و جنسی زنان قرار گرفته و فکرهای آنان را منحرف و دلهایشان را گرفتار سازد و همین امر سرآغاز غفلت و بیخبری از ارزشها و زیباییهای والای روحی و واخلاقی و محرومیت از تمام مزایای آنها از یکسو و سوق به شهوات و لذتگرایی و دنیاپرستی و افراط و زیادهروی در تجمل و زیباییهای طبیعی و جسمی از سوی دیگر میشود؛ به گونهای که چرخهای زندگی بیشتر روی معیارهای مادی چرخیده و حتی شخصیت ارزشمند زنان به دست فراموشی سپرده میشود؛ همانگونه که برخی از آنان نیز از گنجها و ارزشهای والای پنهان در شخصیت ملکوتی خویش و زیباسازی آن غافل گشته و آلت دست بداندیشان و مدسازان غربی و غربزده شدهاند و از خودنمایی کودکانه پروایی ندارند. واضح است که تماشای صورتها و دلبستگی به دنیا و زیباییهای آن و لذتهای طبیعی موقت حاصل از درک آنها و به طور کلی هرگونه ارتباط با دنیای فانی که انسان را همچون کودکان به خود مشغول کند و از صورت آفرین و زیبابخش و زیباییهای معنوی و لذتهای فوق طبیعی و سرای باقی غافل نماید، مایه تضییع عمرگرانمایه و ورشکستگی و تخریب یا حداقل اختلال شخصیت و نچشیدن طعم گوارای حیات میشود و این همان دنیای مذموم است که قرآنکریم بدان اشاره میفرماید: (و ما الحیاه الدنیا الا لعب و لهو و للدار الاخره خیر للذین یتقون افلا تعقلون)؛ دنیا چیزی جز بازیچة کودکان و سرگرمیهای نابخردانه نیست و همانا سرای آخرت بهتر و نیکوتر است برای اهل تقوا و پارسا، آیا در این نمیاندیشید. در حدیث معراج میخوانیم که: ای احمد حذر کن از این که مثل کودکان باشی که وقتی به سبز و زرد- زیباییهای دنیا- نظر میکند شیفته آن میشودو هنگامی که چیز شیرین و لذیذ یا ترش به او داده میشود فریب میخورد. ابنسینا با الهام از مکتب تربیتی اسلام میگوید: مثل این فریبخوردگان لذت، در مقایسه با انسانهای عارف مثل کودکان است در برابر بزرگسالان ورزیده که به بازیهای آن کودکان اعتنایی ندارند و اهمیتی نمیدهند. خلق اطفالند جز مرد خدا نیست بالغ جز رهیده از هوا چنین دنیایی باعث عدم تحمل وجود دیگران و انتقادهای سازندة آنها و علت گریز از حق و حکمت و موعظه و ریشة همة گناهان است، زیرا حب دنیا و دلبستگی به ظواهر و لذایذ زودگذر آن انسان را در برابر حق و حقیقت، کور وکر و لال کرده و او را خوار مینماید: «فارفض الدنیا فان حب الدنیا یعمی و یصم و یبکم و یذل الرقاب». نقش خودنمایی و بدحجابی در تضعیف نور فطرت توحیدی عقل سلیم و وحی منزل با هر چیزی که انسان را از حقیقت عبادت و اطاعت الهی محروم و از هویت و هدف خلقت خویش غافل کند و نور فطرت را تضعیف و به تدریج خاموش نماید مخالف است. نظر به این که فطرت توحیدی و سایر فطریات امانت الهی در درون انسان است و آدمی امین پروردگار عالم در آن میباشد، لذا نباید در این امنت ملکوتی خیانت و به آن ظلم نماید. تحقق این امر در صورتی ممکن خواهد بود که قوای غضبیه، شهویه و وهمیه، در سایة عقل و وحی کنترل و تعدیل گشته و در قلمرو و معقول و مشروع خود فعالیت کنند، تا آن جا که این قوای مادی و جسمی در حیطة مسئولیت خود انجام وظیفه میکنند، نیکو و حلال است، ولی اگر بخواهند از حد خود تجاوز کرده و به حریم فطرت تعدی و ظلم کنند ونور هدایتگرانه آن را کمفروغ و در نهایت خاموش نمایند، قبیح و حرام میباشد. تمام محرمات الهی و رذیلتهای اخلاقی که پدیدة بدحجابی وخودنمایی زن در برابر نامحرمان از جمله آنها میباشد از این قبیلاند: به همین جهت قرآن کریم دربارة احکام خداوند سبحان میفرماید: (... و تلک حدود الله و من یتعد حدود الله فقد ظلم نفسه)؛ اینها حدود و مرزهای الهی است و هرکس از حدود الهی تجاوز کند به خویشتن ستم کرده است. در جای دیگر هشدار داده میفرماید: (یا ایها الذین امنوا لاتخونوا الله و الرسول...)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید خیانت به خدا و رسولش نکنید. این خیانت با ارتکاب معصیت حاصل میشود؛ چنان که اماممحمدباقر(ع) در تفسیر این آیه فرمودند: فخیانه الله و الرسول معصیتهما و اما خیانه الامانه فکل انسان مامون علی ما افترض الله عزوجل علیه؛ خیانت به خدا و روسل به نافرمانی آن دو میباشد و اما خیانت در امانت، هر انسانی امین واجبات خداوند عزوجل است. از سوی دیگر برای شکوفایی فطرت، نیاز به وجود شرایط مساعد و فقدان موانع میباشد؛ هر محیطی اعم از خانواده، مدرسه، جامعه، نقش مهمی در رشد یا سقوط شخصیت آدمی دارد؛ وجود محیط پاک از عوامل شهوانی و انحرافی از مهمترین شرایط تربیت و محیط ناسالم از بدترین موانع است، لذا از منظر دین و خرد آن چه که محیط را آلوده و افراد آن را غافل و به فطرت آنها لطمه بزند ممنوع میباشد. براین اساس، حضور زنان بدون حجاب خداپسندانه و یا با چهرههای مزین شده در مجامع عمومی، یکی از بدترین عوامل غفلت آفرین و موانع پرورش فطرت توحیدی و کارآمدترین سلاح دشمن برای تخریب اخلاق و معنویت است، زیرا غریزة شهوانی افراد جامعه خصوصاً نسل نوخاسته را شعلهور نموده و آنها را از یاد خدا و اطاعت یا حقیقت عبادت و عشق به او غافل، و به شهوات و دوستیهای نابخردانه دختر و پسر که سرآغاز انحرافات و آلودگیها و از دست رفتن سرمایة دوشیزدگی است، و دلدادگی به جیفة دنیا که ریشة همة گناهان و بدبختیهاست سوق میدهد. همچنان که بعضی از جوانان و نوجوانان به همین علت خود را از عبادت به ویژه نماز محروم کرده و در اطاعت الهی سستی میورزند. یا عبادتهای اکثر ما مسلمانان از حقیقت و روح عبادت تهی گشته و همچون پیکر بیجان یا نیم مرده، خاصیت اثربخشی و حیات آفرینی خود را از دست داده است؛ مثلاً نماز حقیقتش یادالهی و احساس حضور در محضر اوست و به انسان آگاهی ومعرفت، هشیاری و نورانیت میبخشد، از این رو انسان را در برابر فحشا و بدحجابی و خودنمایی و محرمات دینی بیمه مینماید: (ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر)؛ محققاً نماز انسان را از زشتیها و گناه باز میدارد. منکر یعنی هرچیزی که عقل و وحی آن را به رسمیت نمیشناسد و با نظام خلقت آدمی و نظام شریعت اسلامی سازگار نیست، اما این فریضة بزرگ به گونهای به جا آورده میشود که مرده و بیروح و یا نیمجان است، آموزههای حیاتبخش آن فراموش گشته و اثرات عالی تربیتی آن از دست رفته است. بنابراین زنان خودنما و دلربا، با این عمل ضددینی و اخلاقی خویش به دین، ایمان و فطرت خود و افراد اجتماع آسیبرسانده و نور محبت الهی را در قلب خود و دیگران تضعیف نموده و طعم گوارای مناجات و لذت انس با خدای جمیل را از بین میبرند و مانع گسترش آیین توحیدی و تابش آفتاب روانپرور اسلام به دلها میشوند و ظلمت شهوات و محبت دنبا را جایگزین آن مینمایند. اصولاً محبت دنیا و شهوات، انسان را نابینا و ناشنوا میسازد؛ لذا دیدن و شنیدن آیات ودستورهای الهی در او تاثیر نمیگذارد و فرد و جامعة انسانی را به فجایع بزرگ از جمله بحران معنویت و هویت و اخلاق گرفتار میسازد. چه ظلم و خیانتی بدتر از این که انسان با عمل و رفتار خود ظلم به خویشتن و جامعه وخیانت به خداوند و رسولش(ص) بکند؟! آیا این بانوان میتوانند خود را مسلمان حقیقی بدانند، در حالی که با اعمال خویش مردم را از راه خدا و آیین روحپرور او باز میدارند. این همان کاری است که معاندان حق و حقیقت میکنند: (و یصدون عن سبیلالله) و قرآن مجازاتشان را حبط اعمال و عذاب دردناک بیان نموده است و به اهل ایمان نیز هشدار میدهد که مواظب باشند از راه و رسم آن جاهلان پیروی نکنند و به این خصلت ناپسند هرچند با انجام عمل زشت آشکارا و فسادبرانگیز در اجتماع آلوده نشوند که به برخی از مجازات بداندیشان گرفتار خواهند شد. نقش تخریبی خودنمایی برعشق واقعی و مقام معشوقه بودن زن همانگونه که بیان شد، پایه و رکن عشق راستین میان زوجین، صفات پسندیده و اخلاق انسانی و ارزشهای معنوی است که در محیط پاک و سالم و به دور از هوسها و شهوات نامشروع و در فضایی سرشار از معنویت، عفت و حیا رشد میکند، چرا که سلامت و امنیت روانی افراد در چنین محیطی تضمین شده و موجبات تعالی فکری و شکوفا شدن استعدادهای اخلاقی و معنوی فراهم میگردد. براین اساس جامعهای که زنان به خودآرایی و نمایش اندامهای تحریکآمیز خود میپردازند، پیروی از هوا و هوس و گرایش به شهوات در آن افزایش مییابد و ارزشهای دینی و معنوی- که تنها عامل انسانیت و بالندگی فضایل اخلاقی و در نتیجه عشق واقعی است- از بین رفته و یا کمرنگ میشودو به این ترتیب، فضایل پسندیده در افراد جامعه و خود زنان و همسران حال یا آینده آنان رشد نکرده، بلکه صفات ناشایست در آنها افزایش مییابد؛ در نتیجه با تزلزل پایه عشق و محبت، محبوبیت اجتماعی و مقام معشوق بودن زنان در خانواده سقوط میکند و به عنوان بازیچه و وسیلة ارضای شهوات برای مردان در میآیند، مگر زنان عفیف و باحجاب که از همسران عفیف، غیور و مؤمن برخوردارند. پس اینگونه زنان، بزرگترین ضربه و آسیب را به شخصیت و محبوبیت خود و هم صنفان خویش وارد میکنند که از پی آمدهای ناگوار آن، ایجاد زمینه برای آزار و ستم از سوی مردان و بیتوجهی یا کمتوجهی به شخصیت و حقوق آنها و اختلاف، ناراحتی و اضطراب فراوان در محیط خانواده است و چه بسا پیوند خانوادگی به طلاق و جدایی میانجامد. نظر یادت نره...
By Ashoora.ir & Night Skin