سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجاب تلالو شبنم برچهره گل

لاقیدی، بدحجابی و عاطفه

قلب کانون عواطف، احساسات و انفعالات است؛ عاطفه از قلبی بر می‌خیزد و برقلب دیگر می‌نشیند و آن را تحت تاثیر قرار می‌دهد. میزان محبت و عاطفه هر فردی به اندازه سلامت روانی، عاطفی و طهارت روحی و قلبی او بستگی دارد؛ همانگونه که میزان انفعال و تاثیرپذیری افراد در برابر عواطف و محبت‌های خالصانه و اندرزها و موعظه‌های دیگران نیز این چنین است.

دل هر چه از صفات ناپسند و زنگار گناه دور و پاک باشد لطافت، طراوات و نرمی آن بیشتر خواهد بود؛ در نتیجه بیشتر تحت تاثیر اندرزها و گفتارهای حق و مهر و محبت‌ها و امور عاطفی زن و دیگران قرار می‌گیرد؛ به همین دلیل قلب مردان الهی منبع محبت زیاد و عواطف سرشار است؛ از یک سو به مردم به ویژه همسران خود محبت و علاقه فراوان دارند و در نتیجه در هدایت و کمک و یاری به آنها از هیچ کوششی دریغ نمی‌کنند و از سوی دیگر در برابر امور عاطفی دیگران سخت تحت تاثیر قرار می‌گیرند.

جلوه‌گری و بدحجابی زنان در جامعه- که نشانة گم کردن هدف والای حیات است- مردان را هم از هدف آفرینش و زندگی غافل نموده و در مادیات، شهوات و اخلاق و صفات فاسد و آلوده غرق می‌کند، که باعث بیماری و تاریکی قلب و سخت و خشن شدن دل می‌شود و روشن است که انسان بیماردل و قس‌القلب در برابر عواطف زنان کمتر تحت تاثیر قرار می‌گیرد و چه بسا هیچ عاطفه‌ای را برنمی‌تابد و چه بسا آن را به مثابة فریب و حیله نموده و بران واکنش منفی نشان می‌دهد.

آن چه برای انسان ناآگاه و شهوت طلب اهمیت دارد، خودخواهی و هوس اوست؛ خودخواهی و خویشتن‌پرستی او مانع خدابینی و دگرخواهی می‌شود. خودمحوری و حرکت در چهارچوب خواسته‌های شهوانی و حیوانی مجال جست و جو دربارة شخصیت انسانی همسر را به او نمی‌دهد، تاسپاس‌گزار و پاسخ‌گوی عواطف و مهرورزی همسر خویش باشد. او خود را می‌بیند و بس، مگر آن که در نهان خانه دلش هنوز ردپایی از مهر و محبت مانده باشد.

برهمین اساس است که مردان کم‌غیرت که ناموسشان را اعم از همسر و دختر- در برابر نامحرمان و چشمان معصوم نوجوانان و جوانان به نمایش می‌گذارند، همانند نمایش یک شیء مادی و فاقد ارزش معنوی، و قلب آنها را آلوده و غریزة آنان را منحرف و گمراه می‌سازند و با این همه از جهت عاطفی- نه دینی-هم متاثر و هوشیار نمی‌شوند؛ چنانکه این گونه افراد در اثر ضعف عاطفه-در کمک خالصانه و محبت به دیگران ناتوان‌اند.

از سوی دیگر استفاده بهتر از توانایی‌ها و استعدادهای زن، به ویژه از چشمة جوشان عواطف و محبت‌های او در صورت وجود زمینة مساعد و عوامل محرک ممکن و شدنی است. مهمترین گام در این راستا، حفظ سلامت روانی و عاطفی زن می‌باشد که در سایة عنایت به شخصیت انسانی و حفظ حرمت او، برخوردهای شایستة توأم با محبت و صداقت و بر‌آوردن نیازها و خواسته‌های معقول وی تحقق می‌یابد.

روشن است جامعه‌ای که مردان آن با اعمال و صحنه‌های تحریک‌آمیز زنان، به سمت لذت‌های شهوانی و مادیات و خودخواهی کشانده شوند و روح ملکوتی خود را فراموش نمایند و نسبت به شخصیت انسانی خود محبت نداشته باشند، نمی‌توانند حافظ و نگهبان حرمت و سلامت روانی و عاطفی همسران خویش باشند و در نتیجه، این چشمه‌های جوشان محبت به مرور از میان رفته و زنان در بعد عاطفی و محبت خلع سلاح می‌شوند؛ به همین جهت است که در دنیای غرب، نور عواطف و محبت‌های راستین و خالصانه کم‌فروغ و یا خاموش گشته‌اند.

به علاوه زنان آسیب‌زا نیز در اثر فراموشی هویت ارزشمند خویشتن و ارتکاب گناهان بزرگی که ناشی از هتک حریم ارزشمند پوشش اسلامی و بروز فجایع و انحرافات است، طهارت و نورانیت قلبی، روحی و سلامت و بهداشت روانی و عاطفی خود را از دست می‌دهند. یکی از نشانه‌های آن، بی‌تفاوتی آنان در برابر واژگون شدن خود را از دست می‌دهند. یکی از نشانه‌های آن، بی‌تفاوتی آنان در برابر واژگون شدن ارزش‌ها، از هم پاشیدن خانواده‌ها، انحرافات و اعتیاد جوانان و نوجوانان و سایر پی‌آمدهای بی‌حجابی و بدحجابی و به طور کلی استوار ساختن لذایذ کاذب خود برآلام دیگران است. چه این که بی‌توجهی آنان به دستورهای الهی دربارة ضرورت حجاب عفیفانه و شئون اخلاقی در برابر نامحرمان و بی‌اعتنایی به اندرزها و پندهای خیرخواهانه، نشانة بی‌محبتی به خویشتن است.

خلاصه آن که ایمان راستین و عفاف حقیقی، باعث گسترش عاطفه و محبت و دگر دوستی می‌گردد و بی‌ایمانی، بی‌بندوباری و شهوت‌طلبی موجب خمودی، سستی عاطفه و خودخواهی است، زیرا مبانی دینی و معتقدات و احکام اسلامی- که ضامن اجرایشان محبت خدا و پاداش‌ها و کیفرها می‌باشد- یگانه عامل سلامت و نورانیت دل و مهمترین وسیلة حفظ و پرورش عواطف انسانی و انسان‌دوستی بالاخص دربارة همسر و فرزندان است. اما لاقیدی، بدحجابی، دوستی‌ها و روابط غیرمشروع دختران و پسران و امثال اینها سبب فراموشی ضمانت اجرا دو در نتیجه سست شدن ایمان، عاطفه، نوع دوستی و خیرخواهی در جامعه و خانواده می‌شود.

افزون براینها، نشان دادن جاذبه‌های زنانه- به جای ارائة زیبایی‌های معنوی- در برابر دیدگان مردم، به ویژه جوانان و نوجوانان، موجب رواج روابط به ظاهر دوستانه مردان و زنان جوان شده و مردان با این شیوة کاذب، نیازهای عاطفی خویش را تامین می‌کنند و از ابزار محبت و عاطفه همسران-فعلی یا آینده- خود احساس بی‌نیازی می‌کنند و بدین ترتیب بانوان لاقید و بدحجاب، قوت تاثیر ابزار عاطفه را در تحکیم شخصیت و افزایش محبوبیت خویش از جهات گوناگون نزد همسران از دست می‌دهند.

بدحجابی و آرایش برای همسر

زنانی که حریم ارزشمند خود را پاس ندارند و با خودآرایی و نشان دادن زیور و جاذبه‌های خود در برابر نامحرمان حاضر شوند، طبیعتاً چشم مردان عادی به دنبال آنها خواهد بود، در نتیجه نسبت به همسران خود و آرایش آنان بی‌رغبت و یا کم‌رغبت خواهند شد، زیرا کثرت و تنوع جاذبه‌ها و آرایش‌های زنان در جامعه، خودآرایی و زیباسازی زن در خانه را تحت‌الشعاع خود قرار داده و جاذبة آن را در نظر شوهرش از بین می‌رود، به خصوص این که با گذشت زمان و هم‌نشینی زن و شوهر در کنار یکدیگر، جذابیت‌ تزیین و آرایش زن در نزد مرد طبیعتاً کاهش پیدا می‌کند.

بنابراین زنانی که با فروش رایگان زیبایی‌ها و جاذبه‌های خدادادی، نظر مردان نامحرم جامعه را به خود جلب می‌سازند، در واقع مشغول خلع سلاح خود و هم‌نوعان خویش می‌باشند، که نتیجة آن تخریب یا تشعیف حرمت و معشوقیت آنان است، مگر زنان عفیف و محجبه که از نعمت شوهر عفیف و باتقوا برخوردار باشند.

در مقابل، جامعه‌ای که از زینت عفاف و حیا و پوشش کامل زنان و غیرت مردان برخوردار باشد و نمایش جاذبه‌های زنانه محدود به خانه و همسر باشد، از یک سو ارزش و منزلت و موقعیت زنان در نظر مردان فوق‌العاده بالا می‌رود و از سوی دیگر قدرت میل و حرص مردان به جاذبه‌ها و زیبایی‌های زنان افزایش می‌یابد. مردان از آن جا که در خارج خانه به زنان دسترسی ندارند، طبیعتاً به همسران خویش و جاذبه‌های آنان جذب می‌شوند که همین امر مایه گرانبها شدن آنها، تداوم‌بخش محبوبیت آنان و استحکام خانواده خواهد بود و به قول ویل‌دورانت:

آن چه بجوییم و نیابیم عزیز و گرانبها می‌گردد، زیبایی یک شیء- چنان که خواهیم دید- بستگی به قدرت میل به آن شیء دارد، میلی که با اراض و اقناع ضعیف می‌شود، با منع و جلوگیری قوی می‌گردد.

لاقیدی و غریزة جنسی

ترک عفاف و حجاب کامل اسلامی، باعث شعله‌ور شدن نیرومند‌ترین غریزة آدمی یعنی غریزة جنسی و در نتیجه شیوع روابط نامشروع و غیرانسانی بعضی از زنان و مردان است. به هر اندازه که حجب و حیای زنان در فضای جامعه از بین برود، غریزه شعله‌ورتر و روابط نامشروع برای اطفای غیرایز افزایش می‌یابد. مردانی که از این طریق ناپسندانه، غریزه خود را اشباع نمایند، دیگر نیاز غریزی ندارند تا برای تامین آن، رضایت خاطر همسرشان را به دست اورند.

بنابراین هرچه لاقیدی و روابط نامشروع حیوانی افزایش یابد غریزة جنسی در خانواده کارآیی خود را از دست خواهد داد. به همین دلیل این زنان با رعایت نکردن شئون انسانی و اسلامی در اجتماع فرصت‌های طلایی را از دست داده، ضربه‌های بسیار بزرگ و غیرقابل جبران برمحبوبیت خود نیز و همسران خویش زده و مهم‌ترین رکن خانواده و پیوند خانوادگی را سست می‌کنند.

افزون براین که اوج فعالیت و لذت غریزة جنسی زن در صورتی است که روابط شوهر با او براساس احترام و محبت و صداقت باشد و به شخصیت حقیقی و حقوقی او توجه کامل کرده و زن در امنیت کامل به سر ببرد. بدیهی است روابط مردان بی‌تقوا و شهوت‌ران با همسرانشان هرگز چنین نیست و لذا زن در این لذت نامشروع ناکام خواهد بود و احیاناًزمینه برای انحراف او فراهم خواهد گشت.

خودنمایی در جاهلیت قدیم و جاهلیت مدرن

همانگونه که بیان شد، زنان عرب قبل از ظهور اسلام دارای پوشش و حجاب شایسته نبودند و با آشکار کردن زینت‌ها و نمایش برخی از اندام خویش در جامعه حاضر می‌شدند. این وضع با تجلی خورشید تابان اسلام نیز ادامه داشت و آیات و دستورهای الهی به تدریج در شرایط و موقعیت‌های مناسب نازل و برمدرم ابلاغ می‌شد، تا ایم که زمینة نزول آیات وجوب حجاب و حرمت خودنمایی در جامعه و مجالس عمومی آماده شد و آیاتی که گذشت به مردم، به ویژه زنان ابلاغ شد.

اما به دلیل اهمیت موضوع که بی‌توجهی به آن باعث فساد اخلاقی فردی و اجتماعی و تباهی ارزش‌های راستین انسانی و الهی و جایزگین شدن ضدارزش‌ها و حتی تلقی ارزش از آنها می‌گردد، پروردگار عالم مجدداً آن را با لحن توبیخ‌آمیز و هشدار دهنده‌ای مورد تاکید قرار می‌دهد، اما چنانکه در بحث قبل گفته شد به دلیل موقعیت خاص و خطیر زنان پیامبراکرم(ص) خطاب را متوجه آنان می‌فرماید؛ ولی در واقع همه زنان مخاطب آیه هستند و به اصطلاح یک تیر و دو نشان است،

 چنانکه می‌فرماید:

(وقرن فی بیوتکن و لاتبرجن الجاهلیه الاولی)؛ در خانه‌های خود قرار بگیرید و همانند دوران جاهلیت نخستین که زنان به منظور خودنمایی از منزل خارج می‌شدند در میان مردم ظاهر نشوید.

منظور از (قرن فی‌بیوتکن) این نیست که زن به طور کلی در خانه بنشیند، بلکه این است که برای خودنمایی و نمایش جاذبه‌های زنانه در میان مردم که عامل تضعیف و سقوط ارزش‌های الهی و انسانی است حاضر نشود، به قول استاد شهیدآیت‌الله مطهری:

تاریخ اسلام به صراحت گواه است که پیامبراکرم(ص) زنان خود را به سفر می‌بردند و آنان را از بیرون شدن از خانه منع نمی‌فرمودند. مقصود از این دستور آن است که زن به منظور خودنمایی از خانه بیرون نشود و مخصوصاً در مورد زنان پیغمبراکرم(ص) این وظیفه سنگین‌تر و مؤکدتر است.

چنانکه سیرة حضرت زهرا(ع) نیز این بود که به هنگام نیاز و ضرورت، در جامعه حضور شرعی، صحیح و عفیفانه داشتند، نه حضور با پایین آمدن ارزش و شخصیت زن، از بین رفتن عفاف و پایمال شدن ارزش‌ها و حریم‌ها. حضرت زینب(ع) نیز که در دامن مطهر آن بانوی بزرگ اسلام و مادر نمونه پرورش و تربیت یافته بود با حضور عفیفانه و حفظ ارزش‌ها در کربلا و... درخشید و سازندة حادثة عاشورا و حافظ اهداف بزرگ قیام حسینی گشت و به جوامع، بیداری و هوشیاری و حیات معنوی بخشید و خواهد بخشید.

«تبرج» به معنای ظاهر شدن در میان مردم است. برج ساختمان‌های بلند نیز از همین ماده است، زیرا همیشه در برابر دیدگان مردم ظاهر است.

مقصود از جاهلیت نخستین(الجاهلیه الاولی)- چنانکه تفاسیر گویند- جاهلیت قبل از بعثت رسول گرامی اسلام(ص) بوده که در آن عصر وضعیت پوشش زنان، عفیفانه و خداپسندانه نبوده است، در حالی که موضوع عفاف و حجاب زنان، حکم و فرمان مشترک فطرت تمام انسان‌ها و شریعت تمام ادیان الهی می‌باشدو

بنابراین طبق این آیه، خودآرایی و خودنمایی و بدحجابی زنان، عمل جاهلانه‌ای است که زنان عصر جاهلیت قدیم به آن مبتلا بودند و زنان مسلمان نباید زیربار چنین ننگی بروند. ضمن این که تعبیر به جاهلیت نخستین نشان می‌دهد که جاهلیت دیگری همانند جاهلیت قبل از اسلام درپیش است و این در حقیقت یکی از پیشگویی‌های قرآن کریم است، که کاملاً با عصر ما منطبق می‌باشد و بلکه جاهلیت این عصر به اصطلاح متمدن به مراتب شدیدتر و بدتر و حتی به صورت مدرن است که مظاهر وحشتناک آن در دنیای غرب و کشورهای متمدن مادی‌گرات مشهود می‌باشد.

متاسفانه جوامع اسلامی و جامعه اسلامی ایران نیز تا حدودی تحت تاثیر فرهنگ مبتذل غرب قرار گرفته و بعضی از زنان و مردان مسلمان با فراموشی فرهنگ غنی اسلام و مخالفت با فرمان پرودگار عالم دربارة وجوب حجاب عفیفانه و غیرت‌مردانه، پیرو فرهنگ بیگانه شده‌اند و ننگ جاهلیت مدرن را به جان خریدند چنانکه از امام صادق(ع) از پدر بزرگوارشان امام باقر(ع) در تفسیر این آیه مورد بحث:

(ولاتبرجن تبرج الجاهلیه الاولی)؛ چنین آمده که فرمودند: ای ستمون جاهلیه اخری؛ یعنی به زودی جاهلیت دیگری خواهد آمد.

لاقیدی، خودنمایی و سه دورة خطرناک فراروی امت اسلامی

این پیش‌گویی قرآن، در فرمایش پیامبر(ص) که مرتبط با وحی و متصل با منبع بی‌نهایت علم الهی می‌باشد، به صورت شفاف‌تر آمده است که نشان می‌دهد سه دورة بسیار خطرناک، امت اسلامی را را می‌گیرد؛ به گونه‌ای که هر دوره‌ای نسبت به دورة قبل فجیع‌تر است، آن‌جا که می‌فرماید:

کیف بکم اذا فسدت نساءکم و فسق شبابکم و لم تامروا بالمعروف و لم تنهوا عن المنکر؟ فقیل له: و یکون ذلک یا رسول‌الله؟ فقال: و شر من ذلک، کیف بکم اذا امرتم بالمنکر و نهیتم عن المعروف؟ فقیل له: یا رسول‌الله و یکون ذلک؟ قال نعم و شر من ذلک، کیف بکم اذا رایتم المعروف منکرا و المنکر معروفاً؟ چگونه است شما را آن زمانی که زنان شما فاسد می‌شوند و جوانان شما فاسق می‌گردند و حال آن که امر به معروف و نهی از منکر نمی‌کنید؟ به حضرت گفته شد آیا چنین می‌شود یا رسول‌الله؟ پیامبر فرمودند: بدتر از آن نیز می‌شود. چه می‌شود شما را زمانی که به کارهای بد فرمان می‌دهید و از کارهای نیک باز می‌دارید؟

باز به حضرت گفته شد: یا رسو‌الله آیا چنین چیزی می‌شود؟! پیامبراکرم فرمودند: بله، بدتر از آن هم می‌شود. چگونه می‌شود برشما آن زمان که نیکی‌ها درنظر شما بدو زشتی‌ها در نظرتان نیک جلوه می‌کند؟

ترتیب این سه مرحلة بسیار تلخ و ناگوار در فرمایش غیبی پیامبراکرم(ص) که از فاسد شدن زنان شروع و به منقلب شدن ارزش‌ها و ضدارزش‌ها ختم می‌شود، کاملاً طبیعی و منطقی و مرتبط با یکدیگر می‌باشد که در خور دقت است، زیرا وقتی زنان بالاخص جوانان آنها در اثر عوامل گوناگون‌، از جمله فریب الفاظ زیبا و دلپسند و شعارهای فریبندة شیاطین، راموشی مقام با عظمت زن، دوری از فرهنگ غنی قرآن و تربیت ناصحیح خانوادگی، اعتلای شخصیت خود را در بی‌حجابی و بدحجابی و خودآرایی و خودنمایی در جامعه و دوست شدن با پسران و امثال این امور پنداشتند که اولین حرکت‌های فاسدانه و فاسقانه است و از طرفی فریضة حیاتی امر به معروف و نهی از منکر از سوی زنان عفیفه و مردان مسلمان در این باره، ترک و فراموش گشت، جوانان که شهوت جنسی آنان بیدار گشته، در اثر جاذبه‌های به نمایش گذاشته شدة زنان تحریک گشته و با طغیان و سرکشی غریزه، به وادی شهوات و ارتباطات نامشروع می‌افتند و در نتیجه، زنان فاسد و جوانان فاسق می‌گردند.

با ادامة این حوادث ناگوار در دورة اول، کم‌کم دورة دوم فرا می‌رسد. در اثر ترک امر به معروف و نهی از منکر، فساد زنان و فسق جوانان افزایش و ادامه یافته و همین امر علت تحقق دوره دوم می‌شود. در این دوره جرات برفساد و فسق افزایش یافته و قبح و زشتی برخی از گناهان به ویژه گناه بزرگ و مستمر بدحجابی‌ها و خودنمایی‌ها و روابط دختران و پسران از بین می‌رود؛ به گونه‌ای که به چنین گناهان و منکراتی امر می‌شود و غیرت و عفت و پاکی و حجاب دختران عفیف و پسران غیور مورد نهی و ملامت و تمسخر زنان فاسد و فریب خورده مردان کم‌غیرت یا بی‌غیرت و ضعیف الایمان قرار می‌گیرد، اما این جا آخر کار نیست.

باز در اثر افزایش و ادامه این وضع در دورة دوم مخصوصاً با ترک فریضه امر به معروف و نهی از منکر از سوی خوبان و مسئولان جامعه و سیاه بودن کارنامة آنها نسبت به این واجب بزرگ الهی، به تدریج دوره سوم، که معلول دوره دوم و فرزند ناخلف و میوة تلخ آن است، پدید می‌آید.

در این دوره به خاطر بیگانه شدن از فرهنگ ناب اسلام، افزایش گناهان، استمرار فسادها و فسق‌ها و آلودگی‌ و تاریکی دل‌ها، حس تشخیص حق و باطل بسیاری از افراد جامعه به ویژه زنان و دختران فاسد و مردان و جوانان فاسق از بین رفته و دگرگون می‌گردد؛ ارزش‌ها در نظر آنها تبدیل به ضدارزش و ضد ارزش‌ها تبدیل به ارزش می‌شود؛ تقوا، حیا، عفاف و حجاب اسلامی زنان که فرمان فطرت و شریعت و طاعت پروردگار عالم است، عیب و ضدارزش محسوب شده و ولنگاری و بدحجابی و ضعف یا فقدان غیرت و عفت، که ضدساختار و آفرینش انسان و مخالف دستورهای الهی است و خشم و غضب خداوند سبحان را بر می‌افروزد، نیک و ارزش و نشانة شخصیت و آزادی و روشن‌فکری و نظایر این عناوین جذاب شمرده می‌شود.

دوستی دختران و پسران مدال افتخار شمرده شده و علامت قهرمانی و نشانة شجاعت حساب می‌شود و دختران و پسران با عفت و حیا که افتخار و قهرمانی خود را با الهام از عقل و وحی، در غلبه برهوس و شهوت و اطاعت از خداوند متعال و پیروی از ارزش‌های راستین می‌دانند و از دوستی با غیرهم صنف خود دوری می‌جویند، هدف سلاح سرد و مورد تمسخر ساده‌لوحان غافل قرار گرفته و افراد امل، بی‌عرضه، مرتجع و عقب افتاده، ناموفق، غیرمتمدن، بی‌فرهنگ و... معرفی می‌کنند، که متاسفانه بعضی از عزیزان جوان و نوجوان پاک و با حیا نیز تحت تاثیر چنین القائات جاهلانه و بی‌دلیل و منطق قرار گرفته و خود را باختند.

با این که اهل حقیقت هیچ‌گاه نباید تحت تاثیر القائات شیطانی قرار گیرند و از تمسخر و سرزنش نابخردان ملامت‌کننده نهراسند؛ (ولا یخافون لومه لائم).

چه قدر جای تعجب و تاسف است که کار بعضی از زنان و مردان و جوانان بدانجا برسد که پاکی و طاعت خداوند متعال نزد آنان جرم و عیب تلقی شده و پاکان و بندگان مطیع الهی مطود آنان شوند و بی‌حیایی و مخالفت با خدای مهربان نزد آنها ارزشمند و نشانة رشد فکری و فرهنگی و شخصیتی باشد!



نوشته شده در جمعه 90 تیر 10ساعت ساعت 11:40 صبح توسط یکی از بندگان خدا| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin