سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجاب تلالو شبنم برچهره گل

بر گوش جانم میرسد آوای زنگ قافله
این قافله تا کربــــــلا دیگر ندارد فاصله
یک زن میان مهملی انـــــدر غم و تاب و تب است
       یارب صدایش آشناست این گریه های زینب است

 

 

پیام زن باحجاب

وقتی زن با حجاب، با وقار و متین گام بر می‌دارد و بدون ناز و عشوه سخن می‌گوید در حقیقت با عمل خود پیام می‌دهد که من گل خوشبویی هستم که تنها به خانواده‌ام تعلق دارم. با چادرم که چون خاری است از گل وجودم محافظت می‌کنم و چشم ناپاکان را کور و آنان را در اهداف شیطانیشان ناامید می‌گردانم. با چادر و حجابم، غیرت شوهرم، پدر و برادرم را به نمایش می‌گذارم که پروانه‌وار به‌دور گلشان می‌چرخند و آن را از دید نامحرمان حفظ می‌کنند.

پوشش من دلی روشن، درونی پاک . ایمانی قوی می‌دهد. می‌گوید: من اسیر نفس و مطیع شیطان و دچار کمبودهای دیگر نیستم. از هر بند و اسارتی آزاد گشته‌ام و در سایة ولایت الهی درآمده‌ام و همچون مروارید در چادر صدف گونه‌ام جای گرفته‌ام.

 

پیام زن بی‌حجاب و بدحجاب

زن بی‌حجاب و بدحجاب با طرز پوشش و سخن، ناز و عشوه‌های خود ناخودآگاه می‌گوید: من به ظاهر مسلمانم، اما در عمل خیر، و به خدا و قیامت چندان اعتقادی ندارم و ظاهرم و گواه روشنی از باطنم است.

خداوند علیم می‌فرماید:

«قل کل یعمل علی شاکلته فربکم اعلم بمن اهدی سبیلا»

ای پیامبر، بگو هر کس برطبق روش و باطن خود عمل کند. پس پرودگار شما آنان را که راهشان نیکوتر است، بهتر می‌شناسد.

به قول شاعر: از کوزه همان برون تراود که در اوست.

این قبیل زنان با حرکات تحریک آمیز خود اظهار می‌کنند که شوهر، پدر و برادرشان نسبت به ناموس، غیرت و مردانگی از خود نشان نمی‌دهند، زیرا اگر غیور بودند اجازه نمی‌دادند آنها این گونه پا به محیط بیرون از خانه بگذارند.

پیام این زنان آن است که من گلی خوشبو هستم که با آرایش و ناز و کرشمه همه از بویم استشمام می‌کنند و من با صرف وقت برای آرایش و زیباسازی خود می‌خواهم دلهای مردان هرزه را متوجه خود سازم. و با این کار مورد نظر آنها قرار گیرم. و شهرتی به دست آورم و کمبودهایی که در وجودم هست جبران کنم. زیرا می‌بینم بعضی از انسانها مورد احترامند و از مقام و شخصیت بالایی برخوردار هستند. اما من هم بناچار می‌خواهم با ناز و عشوه و حرکات شهوت انگیز مورد احترام قرار گیرم. ولی افسوس در همان لحظه‌ای که مرد هرزه‌ای نگاهم می‌کند در خود احساس شخصیت و غرور کاذب می‌کنم ولی بعد دچار اضطراب و سردرگمی می‌شوم و تمام آن کمبودها و عقده‌ها در وجودم نه تنها کم نمی‌شود بلکه شدت می‌یابد. اگر نتوانستم کسی راشکار کنم یا در اثر تقوا و غیرت، جوانی نگاهم نکرد برایم ناراحت کننده است به طوریکه می‌خواهم از درون فریاد برآورم.

خانم ساچیکو موراتا که ژاپنی است می‌گوید:

«لطف زن به محجبه بودن اوست. اصولاً طبع هر انسانی طالب کشف تنوع‌هاست. وقتی زنان به شکل امروز مکشوفه باشند چیزی برای توجه مردان باقی نمی‌گذارند. هر چیز با اهمیتی چندین بار رویاروی قرار گیرد اهمیت خود را از دست می‌دهد.

 

   گل عفاف

هیچ باغبانی را سرزنش نمی‌کنند که چرا دور باغ خود حصار و پرچین کشیده است، چون باغ بی‌دیوار، از آسی مصون نیست و میوه و محصولی برای باغبان نمی‌ماند.

هیچ کس هم با نام آزادی دیوارخانه خود را برنمی‌دارد و شبها در حیاطش را باز نمی‌گذارد، چون خطر رخنة دزد، جدی است.

هیچ صاحب گنج و گوهری هم جواهرات خود را بدون حفاظ، در معرض دید رهگذران نمی‌گذارد تا بدرخشد، جلوه کند و چشم و دل برباید، چون خود جواهر ربوده می‌شود.

هر چیزی که قیمتی باشد، مطمئناً درصد مراقبت از آن بالاتر می‌رود.

هرچه که نفیس‌تر باشد، بیم ربودن و غارت بیشتر است و مواظبت، لازمتر.

اگر در شیشة عطر را باز بگذاری عطرش می‌پرد.

اگر رشتة مرواریدت را در گنجینه و صندوق نگذاری و در آن را نبندی، گم می‌شود.

اگر در مقابل پنجرة خانه‌ات، توری نزنی، از نیش پشه‌ها و مزاحمت مگسها در امان نخواهی بود.

وقتی راه ورود پشه‌ها را می‌بندی، خود را «مصون» ساخته‌ای، نه «محدود» و زندانی. وقتی در خانه را می‌بندی، یا پشت پنجرة اتاقت پرده می‌آویزی، خانه خود را از ورود بیگانه و نگاههای مزاحم در پناه قرار داده‌ای، نه که خود را در قید و بند و حصار افکنده باشی.

اگر برای ایمنی از خطرها و آسودگی از مزاحمان، خود را بپوشانی، نه کسی ایراد می‌گیرد، و اگر هم ایراد بگیرد اعتنا نمی‌کنی، چرا که سخنش را بی‌منطق و ناآگاهانه می‌دانی و می‌بینی.

اینکه دل باید پاک باشد بهانه‌ای برای گریز جاهلانه از همین مصونیت است و آویختن به شاخة «لاقیدی» و گرنه از دل پاک هم نباید جز نگاه و رفتار پاک برخیزد.

ظاهر، «آینة باطن است و.. «ازکوزه همان برون تراود که در اوست».

زن، به خاطر ارزش و کرامتی که دارد، باید محفوظ بماند و خود را حراج نگذارد و در بازار سوداگران شهوت، خود را به بهای چند نامه و نگاه و لبخند نفروشد.

زن به خاطر لطافتی که دارد، نباید در دستهای خشن کامجویان دیو سیرت، که نقاب مهربانی و عشق به چهره دارند، پژمرده شود و پس از آنکه گل عصمتش را چیدند، او را دور اندازند، یا زیرپایشان له کنند.

زن به خاطر عصمتی که دارد و میراث‌دار پاکی مریم است، نباید بازیچة هوس و آلوده به ویروس گناه گردد. گوهر عفاف و پاکی، کم ارزشتر از طلا و پول و محصول باغ و وسایل خانه نیست.

«دزدان ایمان و غارتگران شرف نیز فراوان هستند.

سادگی و خامی است که کسی خود را در معرض دید و تماشای نگاههای مسموم و چشمهای ناپاک قرار دهد و به دلیری و جلوه‌گری بپردازد و خیال کند بیمار دلان و رهزنان عفاف را به وسوسه نمی‌اندازد و از زهر نگاهها و نیش پشه‌های شهوت در امان می‌ماند.

بعضی از «نگاه»ها، ویروس «گناه» منتشر می‌کند،

و بعضی از چهره‌ها حشرة مزاحمت جمع می‌کنند.

خراب کردن همة دیوارها و برداشتن همة پرده‌ها و بازگذاشتن همة پنجره‌ها، نشانة تیره‌اندیشی است، نه روشنفکری! علامت جاهلیت است نه تمدن!

می‌گویی نه؟ به طومار کسانی نگاه کن که پس از رسوایی و بی‌آبرویی، با دو دست پشیمانی برسرغفلت خویش می‌زنند و برجهالت خود لعنت می‌فرستند.

کسانی که از «جماعت رسوا» نگریزند «رسوای جماعت» می‌شود!

آنکه ایمان را به لقمه ‌ای نان می‌فروشد،

آنکه یوسف زیبایی را با چند سکة بی‌ارزش عوض کند،

آنکه «کودک عفاف» را جلوی صدها گرگ گرسنه می‌برد و به تماشا می‌گذارد، روزی هم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌«پشت دیوار ندامت» اشک حسرت بر دامن پشیمانی خواهد ریخت، در آخرت هم در آتش بی‌‌پروایی خودخواهد ساخت.

از اول باید مراقب بود این کاسة چینی نشکند و این جام بلورین ترک برندارد.

از اول نباید به پای بیگانه، اجازة ورود به مزرعه نجابت داد، که بوته‌های نورس عصمت را لگد مال کند.

ولی... گریه بی‌حاصل است و بی‌ثمر، وقتی که شاخه شکست و گل چیده شد!!

 

 



نوشته شده در جمعه 88 اسفند 7ساعت ساعت 12:31 عصر توسط یکی از بندگان خدا| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin